درباره ی ما...


سلام همراهان ....

خاطره هایی از خاطره تقدیم نگاه های شما...

با نگاهت به اين خاطره دل مي بازم

با همين بغض گلو باز غزل مي سازم

من كه عمريست دلم در گروو خاطره هاست

با همين خاطره من خاطره اي مي سازم

مجموعه ی دلنوشته های علیرضا ملکی باعنوان خاطره هايي از خاطره

 در قالب:

- ترانه های ساده

- داستان کوتاه

و دلنوشته ها.... می باشد.

شما میتوانید با عضویت در وب ما برای ما مطلب ارسال کنید

 

دوستان علاوه بر شعر ها و داستانهای من دراین وب بخشی به نام دوستانه وجود دارد و شما می توانید پس از عضویت دروب شعر ها ، دلنوشته و مطالب زیبای خود برای ما بنویسید تا در این بخش درج شود

 

لطفآ ما را با ارسال نظرهایتان در پایان هر پست و یا در قسمت نظر سنجی در بالا بردن سطح وب یاری نمایید... 

 

  منتظر حرف ها و نظر هاي گرمتان هستيم

     .........................            .................................................................     ...................

   

                                با تشکر   خاطره.....




آخرین نظرات ثبت شده برای این مطلب را در زیر می بینید:

    علی می‌گه:
    این نظر در تاریخ 1398/4/30/7 و 3:15 دقیقه ارسال شده.

    عالی

    این نظر در تاریخ 1392/9/25/1 و 9:33 دقیقه ارسال شده.

    سلام.ممنون که تبادل لینک کردین.وبلاگ زیبایی دارین تبریک میگم.ممنون میشم اسم وبلاگمو درست کنید مرسی.(عشق من عاشقم باش) این عنوان وبلاگمه

    vebsa می‌گه:
    این نظر در تاریخ 1392/6/31/7 و 14:02 دقیقه ارسال شده.

    سلام

    شما لینک شدید و لینک وبلاگمو به صورت خودکار در وب شما ثبت کردم

    خانواده ایرانی

    موفق باشید

    یا علی (ع)

    kian می‌گه:
    این نظر در تاریخ 1391/11/12/4 و 10:18 دقیقه ارسال شده.

    شیخ با عده ای از مریدانش در حال گذر از معبری بود که مریدی ملول و چولمنی را در حال چرت زدن در گوشه ای بدید , شیخ به ارشد مریدان بگفت که این مرید چرتی کیست؟!

    مرید بگفتا ای شیخ این همان مریدیست که 4 دوره در المپیک اسلامی مقام اولی کسب کرده است... شیخ که این پاسخ شنید خشتک را کمی جنباند و بگفت چگونه میشود این مرید چرتی بر شما قولچماقان غالب گشته؟!

    مریدان بگفتن این مردک خود را در مسابقات همی اسرائیلی جا میزند و هرسال بدون حتی یک پیکار, مقام اول را کسب میکند

    شیخ که از رندیه مرید چرتی به خود ریده بود, دستی بر محاسنش کشید و خشتک تک مریدان حاضر در صحنه دریـــــــــــــد.....

    علی می‌گه:
    این نظر در تاریخ 1391/8/1/1 و 17:19 دقیقه ارسال شده.

    آقا خیلی صفا کردم عشق کردم حال کردم
    بسیار زیبا بود

    barbi می‌گه:
    این نظر در تاریخ 1391/3/30/2 و 13:48 دقیقه ارسال شده.

    آپم سربزنيدمنتظرم
    اي واي سلام

    barbi می‌گه:
    این نظر در تاریخ 1391/3/28/0 و 17:17 دقیقه ارسال شده.

    سلام ممنون ازوب نازت
    منو يادت نره سربزن

برای دیدن نظرات بیشتر این پست روی شماره صفحه مورد نظر در زیر کلیک کنید:

بخش نظرات برای پاسخ به سوالات و یا اظهار نظرات و حمایت های شما در مورد مطلب جاری است.
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .

شما نیز نظری برای این مطلب ارسال نمایید:


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: